محسن موسوی‌وند٭ مشهور است قبر حضرت علی(ع) نزدیك به یك قرن مخفی بود. اختفای قبر امیرالمومنین هرچند برای مولای متقیان مظلومیتی بزرگ است اما مظلومیت بزرگ‌تر و عمیق‌تر، اختفای شخصیت و سیره آن حضرت حتی نزد شیعیانش است. نیم‌نگاهی به كتب منتشر شده درباره امام علی(ع) - و حتی دیگر ائمه- صدق ادعای نگارنده را آفتابی می‌كند. آثاری را كه برای بیان فضایل و مناقب و كرامات و معجزات حضرات معصومین نگاشته شده را با آثاری كه به تحلیل سیره فردی و اجتماعی و مدیریتی و خانوادگی اهل‌بیت و استخراج الگوی تربیتی و حكومتی از سیره معصومین است مقایسه كنید. ائمه در میان ما چهره‌ای كه از ائمه به ما نشان داده شده، بیشتر به یك عارفِ صاحب كرامات، شباهت دارند نه مقتدا و الگوی انسان‌ها و اسوه زندگی فردی و اجتماعی. گویا فلسفه پیامبر و اهل‌بیتش صرفا برای مجالس منقبت‌خوانی و بیان فضایل و كسب ثواب، به انسان‌ها معرفی شده‌اند. باری، چه نیكو و ضروری است با اقتدا به سیره معصومین به سوی حیات طیبه فردی و اجتماعی گام‌برداریم و خود و جامعه را از سطح احساسات مذهبی و عاطفی به سطح شعور دینی و تدین نبوی و تعقل علوی ارتقا بدهیم. سیره حكومت‌داری حضرت امیر(ع) سیره حضرت علی(ع) در كمتر از پنج سال حكومت و زمامداری ایشان سرشار از هدایت‌هایی است كه برای همگان از هر قشری، مفید و نافع است. بخش بسیار زیادی از میراث علوی به بیان شیوه حكومت‌داری و تنظیم رفتار كارگزاران است. لازم است حاكمان و كارگزاران نظام اسلامی آنها را آویزه گوش و نصب‌العین خود گردانند و تلاش كنند تا حد امكان، خود را به سیره حكومتی حضرت، نزدیك گردانند تا ادعای آنان با عمل و رفتارشان هماهنگ گشته و ادعای آنها در تبعیت و پیروی از امیرالمومنین، تصدیق شود. رووس شاخص‌های حكومت علوی در این مقال به اختصار و ایجاز به اهم نكاتی كه از حضرت امیر در دوران طلایی زمامداری ایشان به ما رسیده می‌پردازیم. 1- برابری طبقاتی در سیره علوی هیچ‌كس با هیچ لقب و عنوانی حق ندارد سهمی بیش از دیگران از منابع طبیعی داشته باشد. استفاده و دسترسی به نعمت‌ها و منابع طبیعی باید برای همگان یكسان باشد. متنفذان سیاسی و صاحبان مناصب دولتی حق ندارند خود را در استفاده و تصرف و تملك منابع طبیعی و بیت‌المال، از دیگر شهروندان، ذی‌حق‌تر بدانند. اعطای وام‌های میلیاردی به برخی نورچشمی‌ها آن هم بدون اخذ ضامن و وثیقه با عدالت علوی و آرمان‌های حكومت اسلامی سازگاری ندارد. امام علی(ع) در نامه‌ای به مصقله بن هبیره فرماندار خود در ولایت فارس، او را به خاطر اختصاص برخی امتیازات به قبیله خویش مذمت كرده و خطاب به او می‌نویسد اگر این گزارش درست باشد و واقعا چنین كاری كرده باشی نزد من خوار و خفیف و بی‌ارج و مقدار خواهی شد. (نهج‌البلاغه، نامه 43) امام در اجرای برابری طبقاتی، هیچ فرقی میان شهروندان عادی و اقوام و نزدیكان خویش نمی‌گذارد به حدی كه دخترش را بابت عاریه گردنبندی از بیت‌المال (آنهم با وثیقه، كه جرم هم نیست) به‌شدت توبیخ می‌كند. (مناقب آل ابی‌طالب جلد ۲ صفحه ۱۰۸) امام پس از آنكه خبر خیانت و دست‌درازی یكی دیگر از كارگزارانش (كه از نزدیكان امام هم بود) به او می‌رسد به او می‌گوید به خدا قسم اگر حسن و حسین هم به بیت‌المال دست‌درازی می‌كردند هیچ نرمشی از من نمی‌دیدند و از طریق من به مقصودشان نمی‌رسیدند تا حق را از دست آنها بگیرم و باطلی را كه از كار غلط آنها به وجود آمده از بین ببرم. (نامه 41) 2- سیاست صادقانه سیاست در جهان امروز با دروغ و نیرنگ و خدعه آمیخته شده به حدی كه برخی سیاستمداران، به دروغگویی و فریب افكار عمومی شهره شده‌اند. سیاستِ اخلاق‌مدار علوی به او حتی اجازه نمی‌دهد برای كسب خلافت و كوتاه‌كردن دست غاصبان، یك دروغ مصلحتی بگوید. علی(ع) تصریح می‌كند كه اگر تقوا مانع من نبود همه راه‌های فریب و نیرنگ را بهتر از همه عرب، بلد بودم و می‌توانستم برای پیروزی از آنها استفاده كنم. (اصول كافی، ج8 / ص 24) اما مشكل این بود كه علی، علی است نه معاویه! حكومت برای علی، وسیله است و نه هدف. راه است نه مقصد! حكومتی كه برای احقاق حق نباشد نزد علی از آب بینی بز هم بی‌ارزش‌تر است. (خطبه 3) 3- شایسته‌سالاری شایسته‌سالاری، واژه‌ای كه كام رعیت را شیرین می‌كند و نمادی از عدالت دولت‌ها و حكومت‌ها است. چه كسی است كه بر مسند قدرت بنشیند و بر اریكه حكومت تكیه زند ولی اطرافیان و نزدیكانش را از قدرت و مناصب حكومتی بی‌نصیب گذارد؟ آنچه در سیره علوی دیده نمی‌شود اعطای قدرت و مناصب حكومتی به بستگان و نزدیكان است. امام حتی از دادن امارت كوفه و بصره به طلحه و زبیر (با آن‌همه سابقه در اسلام) خودداری می‌كند و آنها را لایق چنین مسوولیتی نمی‌بیند. حضرت علی(ع) در این باره فرموده: ناكارآمدی و سقوط دولت‌ها معلول گماردن نالایقان و انزوای شایستگان است. (ترجمه‌ الحیاه: ج 1/ 551) 4- تامین اجتماعی همگانی فراهم كردن نیازهای ضروری و اولیه شهروندان، وظیفه حتمی دولت‌ها است. هیچكس نباید در تامین نیازهای ضروری حیاتی (همچون آب آشامیدنی سالم و غذای روزانه و مسكن و سرپناه و بهداشت و درمان) دچار اختلال شود. هیچ حكومتی در این باره معذور نیست و بر اساس سیره علوی، هیچ عذری پذیرفته نخواهد بود. حضرت علی(ع) درباره دوران كوتاه زمامداری خویش فرمود اكنون در كوفه، همگان از رفاه نسبی برخوردارند و پایین‌ترین مردم [از نظر اقتصادی] نیز نان و سایبان (سرپناه) دارد و از آبِ فرات، استفاده می‌كند. (دانشنامه امام علی، ج4/ 142) این حقیقت، از سویی گواه دغدغه‌مندی علی(ع) نسبت به معیشت شهروندان و از سوی دیگر نشان تعهد بر اجرای وعده‌های خویش است. دولتمردان نسبت به اولویات زندگی آبرومندانه و شرافتمندانه همه شهروندان مسوولند و نباید یك شب از فكر تامین مایحتاج همه مردم- با هر دین و مذهب و عقیده‌ای- غافل باشند. 5- مبارزه با رانت خواری ویژه‌خواری آفت هر حكومتی است. كسانی كه با سوءاستفاده از مقام و جایگاه خود یا نزدیكان‌شان به اموال عمومی دست‌درازی و حقوق مردم جامعه را چپاول می‌كنند. دولتِ رانت‌ستیزِ علوی در این باره با هیچكس مدارا ندارد. امام با اینكه شرایط سخت معیشتی برادرش عقیل را می‌دانست و گفته بود «كودكانش را از شدت فقر و گرسنگی، با موی ژولیده و رنگ پریده دیدم» اما با این‌حال حاضر نشد «سهمیه ویژه» از گندم بیت‌المال به عقیل بدهد و عدالت را به پای خواسته برادرش قربانی كند. حكومتی كه مدعی عدالت و برابری است باید رفتار علی را سرمشق قرار بدهد نه سیره عثمان و معاویه را. امام(ع) در نامه به مالك اشتر (كه مانیفست زمامداری اسلامی است) می‌نویسد: «هر زمامداری، خواص و نزدیكانی دارد كه خوی برتری‌طلبی و دست‌درازی و مقدم بودن بر دیگران دارند... ریشه این خصلت را از بین ببر تا چنین افرادی ریشه‌كن شوند... نباید هیچ‌یك از اطرافیان و خویشاوندانت در تو طمع كنند كه قراردادی را به سود آنها منعقد كنی كه سبب آسیب و ضرر به دیگری شود.» (نهج‌البلاغه: نامه 53) 6- بهبود زندگی اقتصادی مردم از نگاه امیرالمومنین، افزایش درآمدهای مردم حق آنها و وظیفه دولت است. حكومت‌ها باید درآمد خود از بازارهای جهانی و مبادلات بین‌المللی را به نحوی مدیریت كنند كه آثار آن در افزایش رفاه و قدرت خرید مردم محسوس باشد. «توفیر فیء» در فرمایش امام به معنای افزایش سطح رفاه و معیشت مردم است. حضرت امیر، افزایش درآمدهای عمومی دولت و حكومت (به جهت افزایش رفاه مردم) را وظیفه كارگزاران و حق مردم می‌داند. (نهج‌البلاغه، خطبه 34) مدیریت ناصحیح برخی حاكمان موجب می‌شود كه به‌رغم دریافت مالیات‌های بسیار از مردم، هیچ تاثیر محسوسی در زندگی و رفاه آنان مشاهده نشود. از این رو حضرت معتقدند حكومت و دولتی كه از مردم مالیات بستاند ولی در آبادی كشور و رفاه خود مردم صرف نكند هم كشور را نابود كرده و هم مردم را و حكومتی ناپایدار خواهد داشت كه عمر زیادی نخواهد كرد. (نهج‌البلاغه: نامه 53) 7- نظارت بر بازار و كنترل قیمت اقلام ضروری یكی از كارهایی كه حضرت امیر بر آن اصرار داشت نظارت بر قیمت اقلام و مایحتاج مردم بود به‌طوری كه شخصا در بازار حضور می‌یافت و در صورت رویت گرانفروشی یا عدم رعایت موازین شرعی و اخلاقی، به فروشنده تذكر می‌داد. ایشان افرادی را هم برای نظارت بر بازار و اطلاع از روند خرید و فروش اجناس، منصوب می‌كرد همانطور‌كه به رفاعه بن شداد، قاضی اهواز نامه نوشت و دستور داد ابن هرمه را از بازار بردارد و شخص دیگری را برای نظارت و رسیدگی به مسائل بازار معین كند. (موسوعه الامام علی بن ابی‌طالب ج 4/ 167) این حق مردم است كه اجناس ضروری و اقلام معیشتی با قیمت عادلانه به دست آنها برسد و دست واسطه‌ها و دلالان از معیشت مردم كوتاه شود. 8- عزل كارگزاران فاسد و نظارت بر مسوولان حكومتی به ‌طور نامحسوس یكی از كارهایی كه حضرت علی(ع) پس از به دست گرفتن خلافت انجام داد عزل همه كارگزاران و مدیران منصوب عثمان بود. امام همچنین بر نظارت بر مسوولان و والیانش اهتمام و توجه جدی داشت و حتی برای این هدف، بازرسان نامحسوسی را گماشته بود تا از تخلفات احتمالی زیردستانش گزارش به او بدهند. ضرورت وجود نظارت بر قدرت، انكارناشدنی است و برای جلوگیری از فساد و وقوع تخلفات، لازم است رفتار و عملكرد همه مسوولان، پایش شود. امام در نامه خود به مالك اشتر به او سفارش می‌كند بازرسانی برای نظارت مخفیانه از عملكرد كارگزارانت منصوب كن چون این كار باعث می‌شود مسوولان دولتی با مردم مدارا كرده و امانت را رعایت كنند (نامه 53) 9- انتخاب وزیر و مشاور صالح زمامداران و سیاستمداران غالبا كسانی را به مناصب دولتی انتخاب می‌كنند كه همسو با آنان بوده و سخنی به خلاف رای و سلیقه آنان نگویند و تا می‌توانند آنها را تایید و عملكرد آنان را توجیه كنند. از سوی دیگر حضرت امیر درست به‌خلاف این منش غلط، به مالك دستور می‌دهد كسانی را برای مشورت برگزیند كه در گفتن حق، هیچ تعارف ندارند و اگر كار خطایی كرده باشی با تو همراهی نمی‌كنند. (نامه 53) 10- انتقاد آزاد از حاكمان اگر بخواهیم ملاكی برای تعیین میزان استبداد و آزادی شهروندان حكومت‌ها ارایه بدهیم آزادی مخالف و مخالفت، مهم‌ترین ملاك است - اگر تنها‌ترین ملاك نباشد - و الا آزادی موافقین و همراهان حكومت امری طبیعی است. اینكه مخالفان و دگراندیشان مجال اظهارنظر داشته باشند و آزادانه آراء خود را عرضه كنند و با محدودیت‌های قبل و بعد از بیان مواجه نشوند مطلب مهمی است كه در كمتر حكومتی سطح ایده‌آل چنین آزادی دیده می‌شود. آزادی در سیره علوی نگاهی به سیره علوی بر تحقق این آزادی بسیار بالا برخورد حضرت ایشان با مخالفان سیاسی و فكری خود می‌تواند ما را در سنجش بهتر حكومت‌ها و آزادی مخالفان و مخالفت راهنمایی كند. نمونه روشن آن نحوه تعامل حضرت با خوارج است؛ كسانی كه حضرت علی(ع) را كافر می‌دانستند و علنا مخالفت خود با ایشان را در جامعه ابراز می‌كردند. اما حضرت به ایشان فرمود: تا وقتی دست به سلاح نبردید و نظم و امنیت جامعه را به هم نزدید شما را از حضور در مساجد (و مجامع عمومی) منع نمی‌كنیم و حقوق شما را از بیت‌المال پرداخت می‌كنیم. (تاریح طبری 5/ 47) آنچه در این 10 نمونه ذكر شد گوشه‌ای از صدها رفتار هدایتگر و الهی مولای متقیان در دوران زمامداری خویش است. مظلومیت علوی در این است كه عده‌ای با تمسك به این شعارها و سخن گفتن از آنها رای مردم را به دست آورده ولی به محض تكیه بر مسند قدرت، همه گفته‌ها و وعده‌های خویش را فراموش می‌كنند و مست قدرت و دولت می‌شوند. سیره حكومتی علی(ع) و حتی در مقیاس كوچك‌ترش، نامه ایشان به مالك اشتر، سنجه خوبی برای آزمودن و ارزیابی حكومت‌هایی است كه به اسم اسلام تشكیل می‌شود تا هركس با تطبیق عملكرد مسوولان با فرمایشات حضرت امیر، میزان دوری یا نزدیكی دولت‌ها به اسلام را دریابد. ٭استاد مدعو دانشگاه ادیان و مذاهب ________________________________________ بخش بسیار زیادی از میراث علوی به بیان شیوه حكومت‌داری و تنظیم رفتار كارگزاران است. لازم است حاكمان و كارگزاران نظام اسلامی آنها را آویزه گوش و نصب‌العین خود گردانند و تلاش كنند تا حد امكان، خود را به سیره حكومتی حضرت، نزدیك گردانند تا ادعای آنان با عمل و رفتارشان هماهنگ شده و ادعای آنها در تبعیت و پیروی از امیرالمومنین، تصدیق شود در سیره علوی هیچ‌كس با هیچ لقب و عنوانی حق ندارد سهمی بیش از دیگران از منابع طبیعی داشته باشد. استفاده و دسترسی به نعمت‌ها و منابع طبیعی باید برای همگان یكسان باشد. متنفذان سیاسی و صاحبان مناصب دولتی حق ندارند خود را در استفاده و تصرف و تملك منابع طبیعی و بیت‌المال، از دیگر شهروندان، ذی‌حق‌تر بدانند امام علی(ع) در نامه‌ای به مصقله بن هبیره فرماندار خود در ولایت فارس، او را به خاطر اختصاص برخی امتیازات به قبیله خویش مذمت كرده و خطاب به او می‌نویسد اگر این گزارش درست باشد و واقعا چنین كاری كرده باشی نزد من خوار و خفیف و بی‌ارج و مقدار خواهی شد امام در اجرای برابری طبقاتی، هیچ فرقی میان شهروندان عادی و اقوام و نزدیكان خویش نمی‌گذارد به حدی كه دخترش را بابت عاریه گردنبندی از بیت‌المال (آن هم با وثیقه كه جرم هم نیست) به‌ شدت توبیخ می‌كند. امام پس از آنكه خبر خیانت و دست‌درازی یكی دیگر از كارگزارانش (كه از نزدیكان امام هم بود) به او می‌رسد به او می‌گوید: به خدا قسم اگر حسن و حسین هم به بیت‌المال دست‌درازی می‌كردند هیچ نرمشی از من نمی‌دیدند و از طریق من به مقصودشان نمی‌رسیدند تا حق را از دست آنها بگیرم و باطلی را كه از كار غلط آنها به وجود آمده از بین ببرم علی(ع) تصریح می‌كند كه اگر تقوا مانع من نبود همه راه‌های فریب و نیرنگ را بهتر از همه عرب، بلد بودم و می‌توانستم برای پیروزی از آنها استفاده كنم.